وقتی فرزندم به آغوش خانواده برگشته و دوباره لبخند رو به لب همه میبینم. اون لحظه شیرین ترین لحظات زندگیمه. وقتی که میگه برای اینکه باهاش بخوام بیام بیرون باید 150 تومن بریزه به کارتم و اونموقع که خواستم بغلش کنم میگه 500 تومن هزینه داره 🙂 دوباره شادی به ما برگشته. من به همسرم […]
آرشیو دسته بندی: دلنوشته
خیلی حیوونمو دوست دارم و اونم هرشب فقط توی بغل من میتونه بخوابه. احساس کردم از دستم راضیه و منو دوست داره. گفتم امتحان کنم. چند روز پیش جلوی حیوون محبوبم نشستم و توی چشماش نگاه کردم و اشک ریختم و ازش خواستم با دل پاکی که داره پیش خدا شفاعت حال منو پسرم رو […]
من در دوران 8 سال دوری از مادر و برادرانم شاید هزاران بار گریستم. خودم نمیتونستم خودم رو ببخشم. این باعث شد من افسردگی حاد بگیرم و وقتی که تو بهوجود اومدی این ژن افسرده من بهت منتقل شد تو هیچ تقصیری نداری. تو خودت زخم خورده ژن معیوب من هستی تو پاکی تو منزهی […]
پسرم از روزیکه فهمیدم بخاطر مشکل ژن من هست که تو الان از من دوری، اندوهگینم، افسردگی وجودم رو گرفته، امیدوارم روزگاری رو ببینم که درکنار خانواده شاد و خرم باشی، دست نوشته من برای توست و امیدوارم روزی اینا رو بخونی. پسرم، دنیا جای بی وفایی هست. هرچقدر هم خوبی کنی بازهم بدی خواهی […]